مندلسون بین دین طبیعی و ایمان یهودی تفاوت قائل است
 
چکیده:
قوم یهود در کوه سینا این حقیقت تاریخی را شنیدند که «من پروردگار شما هستم و شما را از سرزمین مصر خارج ساختم». به نظر مندلسون، هدف از قوانین  آیینی این است که تمام اقوام به اعتقاد به یکتاپرستی اخلاقی روی آورند.

تعداد کلمات:1172 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی

موسی مندلسون فیلسوف نهضت روشنگری آلمان در دورۀ پیشاکانتی و رهبرمعنوی یهودیان آلمان، بین دین طبیعی و ایمان یهودی تفاوت قائل است. از نظر او، این تفاوت مبتنی بر سه حقیقت زیر است: حقیقت منطقا ضروری، حقایق ممکن نظیر قوانین طبیعت، و حقایق زمانی که در تاریخ رخ می دهند. ‌«هرگاه خدا بخواهد انسان حقیقت خاصی را درک کند حکمتش انسان را به ابزاری مجهز می کند که بیشترین مناسبت را با این هدف داشته باشد. اگر آن حقیقت حقیقتی ضروری باشد خدا انسان را به آن درجه و مرتبه از عقل مجهز خواهد کرد که او برای درک این حقیقت لازم دارد. اگر آن حقیقت طبیعی باشد و از طرفی باید بر انسان آشکار شود، حکمت خدا انسان را به قابیت ضروری برای مشاهده آن مجهز خواهد ساخت. اگر حقیقت تاریخی باشد که باید برای آیندگان ارائه شود حکمت خدا چنان اعتبار و وثاقتی در آن قرار می دهد که جای هیچ گونه شک و تردید باقی نماند».
 
قوم یهود در کوه سینا این حقیقت تاریخی را شنیدند که «من پروردگار شما هستم و شما را از سرزمین مصر خارج ساختم». به نظر مندلسون، هدف از قوانین  آیینی این است که تمام اقوام به اعتقاد به یکتاپرستی اخلاقی روی آورند. یهودیان به رغم این رسالت جهانی، اجازه ندارند خودشان را از ارتباطات و مناسبات فرهنگی با کشورهایی که در آنها ساکن هستند جدا کنند، بلکه باید به زندگی مدنی پای بند و متعهد باشند و در عین حال به میراث دینی خود نیز مؤمن.
 
مندلسون در پایان کتاب اورشلیم از منحصر به فرد بودن تمام سنت های دینی دفاع می کند و دیدگاه کسانی را که به دنبال تلفیق اصول اعتقادی جهانی تمام ادیان در یک دین هستند، رد می کند. از نظر او، وجود ادیان مختلف لازم و جزئی از طرح و نقشه الهی  است.
 
به نظر مندلسون، عقل آدمی مجهز به ابزاری است که همه مردم می توانند به مدد آن حقایق کلی درباره واقعیت الوهی و فعالیت آن در جهان را درک کنند. به این معنا همه ادیان این قابلیت را دارند که واقعیت خدا، مشیت الهی  و فناناپذیری نفس را درک کنند. با این وصف، تا جایی که به یهودیت مربوط می شود، آنها دریافت کنندگان وحی، یعنی قوانین  اخلاقی و آیینی، هستند. همین موهبت الاهی یهودیت را از دیگر ادیان جدا می کند و این قوم را بر آن می دارد تا رسالت جهانی را به همه انسان ها ابلاغ کند. مندلسون با در هم آمیختن این همه نگری و خاص نگری از نوعی شمول گرایی دفاع می کند، یا به نفع آن استدلال می کند، که با روح عقل گرایی قرن هجدهم سازگار و هماهنگ است.

   بیشتر بخوانید :  الهیات شلایرماخر

مندلسون مجموعه مقالاتی تدوین کرد و در آنها بر این نکته تأکید داشت که آدمی با عقل خود می تواند واقعیت الوهی، مشیت الهی  و فناناپذیری نفس را درک کند. از این رو، از طرف مسیحیان با این چالش روبه رو شد که چرا وی همچنان یهودی باقی مانده است؛ او در دفاع از یهودیت کتاب اورشلیم یا دربارۀ قدرت دینی و یهودیت را در ١٧٦٣ منتشد کرد.
موسی مندلسون و هرمان کوهن، از اندیشمندان بنام یهودیت، برگزیدگی بنی اسرائیل را برنتافتند و در مقابل آن موضع گرفتند. آنها بر قوانین  نوح تأکید می ورزیدند و از این طریق کوشیدند مبنایی عقلانی برای اصول اخلاقی مشترک و جهانی دست و پا کنند. از نظر مندلسون، اصول عقاید یهودیت همان اصول دین عقل اند که تمام انسان ها می توانند با تأمل بدان دست یابند، و از طرفی همگانی و فراگیرند. از این رو، کسانی که بر برگزیدگی بنی اسرائیل تأکید می کنند و اصول عقاید یهودیت را کاملا وحیانی می پندارند، اقوام دیگر را از آگاهی های نجات بخش به حقایق ازلی بی بهره می دانند، زیرا وحی الهی  بر آنها ناشناخته و مجهول است. به نظر مندلسون، جامعه دینی فقط می تواند خواهان همراهی در عمل باشد و در حیطه عقیده نمی تواند چنین درخواستی داشته باشد. موسی مندلسون معتقد است یهودیت راهی است که خداوند صرفا برای یهودیان قرار داده تا در آن گام نهند. بنابراین، یهودیت دین تبلیغی و تبشیری نیست. ما به عنوان یهودی وظیفه نداریم دیگران را به یهودیت فرا خوانیم، زیرا فعالیت تبشیری با یهودیت بیگانه است.تمام حاخام ها در این نکته هم داستان اند که شریعت موسوی فقط بر یهودیان الزامی است و بس. او می گوید خداوند به تمام اقوام دستور داد که قوانین  طبیعی و دین پدران نخستین را مراعات کنند. بیگانگان در صورتی که بر طبق دین عقل یا طبیعت زندگی کنند، پارسا خوانده خواهند شد. مندلسون از آمدن کنفوسیوس های دیگر استقبال می کند و معتقد است اگر چنین رویایی به واقعیت بپیوندد، بر طبق آموزه های دینی خود، انسان را دوست خواهد داشت و به انسان احترام خواهد گذاشت، بی آنکه تغییر آیین دهند و به یهودیت گرایش پیدا کنند. چنان که ملاحظه شد، او نیز بین ادعای جهان شمولی یهودیت و اختصاصی بودن آن برای یهودیان به راه حل میانه یا به عبارت دقیق تر به نظریه جهان شمولی تعدیل یافته رسیده است.
موسی مندلسون معتقد است یهودیت راهی است که خداوند صرفا برای یهودیان قرار داده تا در آن گام نهند. بنابراین، یهودیت دین تبلیغی و تبشیری نیست. ما به عنوان یهودی وظیفه نداریم دیگران را به یهودیت فرا خوانیم، زیرا فعالیت تبشیری با یهودیت بیگانه است.تمام حاخام ها در این نکته هم داستان اند که شریعت موسوی فقط بر یهودیان الزامی است و بس. او می گوید خداوند به تمام اقوام دستور داد که قوانین  طبیعی و دین پدران نخستین را مراعات کنند. بیگانگان در صورتی که بر طبق دین عقل یا طبیعت زندگی کنند، پارسا خوانده خواهند شد. مندلسون از آمدن کنفوسیوس های دیگر استقبال می کند و معتقد است اگر چنین رویایی به واقعیت بپیوندد، بر طبق آموزه های دینی خود، انسان را دوست خواهد داشت و به انسان احترام خواهد گذاشت، بی آنکه تغییر آیین دهند و به یهودیت گرایش پیدا کنند. چنان که ملاحظه شد، او نیز بین ادعای جهان شمولی یهودیت و اختصاصی بودن آن برای یهودیان به راه حل میانه یا به عبارت دقیق تر به نظریه جهان شمولی تعدیل یافته رسیده است.
 موسای کوزایی، حاخام برجسته فرانسوی، یهودیان را به اصلاح رفتار و کردارشان فرا می خواند. او به یهودیان هشدار می دهد که رفتار خویش را اصلاح کنند تا بیگانگان با مشاهده رفتار ناشایست آنها از یهودیت بیزار نشوند. به واقع، رفتار خوب یهودیان می تواند زمینه درود افراد بیشتری را به کیش یهودی مهیا کند، چه آنکه فلسفه تبعید و سرگردانی قوم یهود چیزی جز اشاعه فرهنگ توحیدی در میان جوامع الحادی و چندخدایی و نیز پیدا کردن پیروان جدید نبوده است. العازار بن پدات، یکی از حاخام های قرن سوم، نیز به این مطلب تصریح کرده است. با تأمل در کلمات موسای کوزایی می توان دریافت که هرچند یهودیت در آغاز به واسطه انبیای بنی اسرائیل مخاطبان خود را در میان قوم یهود و اسباط دوازده گانه  می یافت، اما به زودی اقوام و ملل پیرامون ایشان را مخاطب خود ساخت و وعده الهی  را برای آنها نیز صلا در داد. به این ترتیب، می توان به وجه جمع و راه میانه ای برای ادعای جهان شمولی یهودیت از یک سو و ادعای اختصاص داشتن آن به قوم یهود از سوی دیگر دست یافت. برتری و مزیت بنی اسرائیل بر سایر اقوام فقط در این بود که آنها از طرف خداوند برگزیده شوند و رسالت خود را، به عنوان منادی و مبشر وعده الهی  به همه اقوام جهان، به خوبی انجام دهند. در بند دوم دعاای عالینو (وظیفه ما) نیز آمده است یهودیان برای کمال انسان در پادشاهی خدا وساطت می کنند. در این بخش از دعا، ادعای جهان شمولی یهودیت تقویت و امید وافر به آمدن ملکوت خدا ابراز شده است. همچنین آرزوی جهانی که در آن نوع بشر یکدل و یک جهت فقط خدای حقیقی را پرستش کنند و جهان تحت قدرت مطلقه او به کمال برسد، مطرح شده است.
 
منبع :
 رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی  ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
 

  بیشتر بخوانید :
  بنیادگرایی دینی
  برگزیدگی به مثابت موهبت الهی
  رابطه خدا با بنی اسرائیل